از 2 متهم دیگر پرونده، یکی از آنها پیش از این در زندان خودکشی کرده و دیگری به دار مجازات آویخته شده بود. ماجرای این پرونده هولناک اردیبهشت ماه سال 74 رقم خورد؛ زمانی که دختر 11 سالهای به نام لیلا همراه خانوادهاش راهی خانه خالهاش که روستایی در کرمانشاه بود شد. او آن روز برای چیدن گل به کوهستان اطراف خانه رفته بود که در دام 3 جوان شیطان صفت گرفتار و قربانی خواسته شوم آنها شد. وقتی خانواده لیلا از غیبتش نگران شدند، پلیس را در جریان قرار دادند و پس از تحقیقات گسترده، جسد این دختر بچه در کوهستان پیدا شد. آثاری از کبودی و شکنجه روی بدن لیلا به چشم میخورد که نشان میداد، عامل یا عاملان قتل او را از ارتفاع به پایین پرت کردهاند. این در حالی بود که پزشکی قانونی نیز پس از معاینه جسد اعلام کرد، دختر 11 ساله پیش از مرگ مورد آزار و اذیت قرار گرفته است.
با توجه به مرگ دلخراش این دختر، کارآگاهان به بررسیهای گسترده پرداختند و از اهالی روستا شنیدند که دختر بچه را آخرین بار همراه جوانی به نام هادی دیدهاند.با این سرنخ هادی بازداشت شد و در بازجوییها پرده از قتل هولناک برداشت. وی گفت: روز حادثه در دشت در حال پرسه زدن بودم که لیلا را دیدم. وقتی فهمیدم که او تنهاست، در یک لحظه وسوسه شیطانی به سراغم آمد. به همین خاطر با همدستی دو نفر از دوستانم به نامهای صفرعلی و حسن، این دختر را به بهانهای به بالای کوه کشاندیم و او را مورد آزار و اذیت قرار دادیم. به خاطر اینکه او داد و فریاد میکرد و از طرفی به خاطر ترس از لو رفتنمان، تصمیم گرفتیم وی را به قتل برسانیم. بعد از اینکه وی را مورد ضرب و شتم قرار دادیم، بدن نیمه جانش را از بالای کوه به پایین پرت کردیم و پا به فرار گذاشتیم. با اعترافات هولناک هادی، همدستان وی به نام صفرعلی و حسن بازداشت شدند.
خودکشی در بازداشتگاه
پنجم تیر ماه سال 74 درحالیکه پرونده قرار بود به دادگاه ارسال شود، هادی در بازداشتگاه خود را حلق آویز کرد و به زندگیاش پایان داد. با مرگ متهم ردیف اول و با توجه به حساسیتی که این پرونده در مطبوعات ایجاد کرده بود، رئیس وقت قوه قضاییه دستور ارسال پرونده به پایتخت را صادر کرد تا محاکمه متهمان در تهران انجام پذیرد.
2 متهم دیگر پرونده چندین بار در دادگاه جنایی پایتخت محاکمه شدند و با توجه به اینکه خود را بیگناه میدانستند از سوی قاضی تبرئه شدند اما حکم تبرئه آنها با اعتراض خانواده قربانیان نقض شد تا 2 متهم بار دیگر و این بار در شعبه 1156 دادگاه محاکمه شوند. پیش از شروع جلسه محاکمه معلوم شد که یکی از متهمان به نام حسن که بعد از تبرئه شدن، آزاد شده بود، متواری شده و ردی از خودش بر جا نگذاشته است.
با این حال وی بهصورت غیابی و متهم دیگر بهصورت غیرعلنی محاکمه شده و در نهایت هر دوی آنها به اعدام محکوم شدند. بعد از تایید حکم در دیوانعالی کشور، صفرعلی که در زندان به سر میبرد، 26 اردیبهشت ماه سال 86 درست 12 سال پس از جنایت پای چوبه دار رفت و اعدام شد. این در حالی بود که سومین متهم پرونده به نام حسن همچنان فراری بود.
از آنجا که حسن به اعدام محکوم شده بود، جستوجو برای دستگیری او ادامه یافت. هیچ نشانی مشخصی از وی در دست نبود تا اینکه مدتی قبل قاضی جمشیدی، رئیس شعبه اجرای احکام دادسرای جنایی، دستور بررسیهای ویژه را برای دستگیری مجرم فراری صادر کرد و تحقیقات برای شناسایی مخفیگاه او از سر گرفته شد. چند روز بعد، از سوی دادستانی شهرستان سنقر گزارشی در اختیار دادسرا قرار گرفت که نشان میداد اعدامی فراری در یکی از شهرستانهای شمال شرقی کشور بهصورت پنهانی زندگی میکند. قاضی جمشیدی، روز گذشته درباره این پرونده به خبرنگار همشهری گفت:
دادستان سنقر پس از استعلام از ثبت احوال به این حقیقت دست یافته بود که حسن( اعدامی فراری) 3 سال پیش ازدواج کرده و زندگی پنهانی دارد. با افشای این حقیقت دستور بازداشت متهم را صادر کردم و روز سهشنبه این اعدامی فراری در خانهاش بازداشت شد و به تهران انتقال یافت.
وی افزود: این مرد روز گذشته وقتی تحت بازجویی قرار گرفت جنایت را به گردن هادی، همان فردی که در زندان خودکشی کرده بود انداخت و مدعی شد که بیگناه است. قاضی جمشیدی تاکید کرد: این مرد با قرار قانونی روانه بازداشتگاه شده تا اقدامات قانونی درخصوص این پرونده صورت گیرد.